آیا اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ بر طبق احکام و
دستورات اسلامی صورت گرفت؟
هیئت حاکمه حکومت اسلامی ایران از همان فردای حاکمیتش بر ایران اعلام کرد که با استناد به قرآن و متون اسلامی قوانین اداره امور جامعه و قانون جزایی را مدون، مصوب و اجرا می کنند. اکنون نزدیک به چهار دهه است که ما شاهد اجرای قوانین جزایی در برخورد با فعالین سیاسی،اجتماعی شامل سازمانها و احزاب سیاسی و مدافعین حقوق زنان، روزنامه نگاران و اصحاب مطبوعات هستیم. حال این پرسش پیش می آید که آیا قوانین اجرایی در خصوص مجرمین سیاسی منطبق بر احکام و دستورات اسلامی است یانه؟
از آنجائیکه بحث ما در پیوند با فعالین سیاسی و کنشگران اجتماعی است و در این چهار دهه هزاران نفر از این افراد در داخل و یا خارج کشور توسط مزدوران رژیم اعدام و یا ترور شده اند و تمام این اعمال ضد بشری به دستور و یا فتوای علمای اسلامی انجام شده است، ضروری به نظر می رسد که در این مورد کنکاش بیشتری به خرج دهیم.
منبع اصلی این احکام اسلامی قرآن کتاب دینی مسلمانان است. در قرآن مخالفین اسلام و حکومت اسلامی را با القابی همچون محارب، کافر و مشرک خطاب می کنند، بهتر است اول معانی این سه واژه را از قرآن استخراج کنیم وبعد برویم سر عذاب الیمی که برای آنان در نظر گرفته شده.
۱ـ محاربه در قرآن
«انما جزاء الذین یُحاربون الله و رسوله و یَسعونَ فیالارض فساداً ان یُقتلُوا او یُصَلبوا او تُقطَعَ ایدیهم و ارجُلُهُم من خِلاف اویُنفوا منالارض ذلک لهم خِزی فیالدنیا و لهم فیالاخره عذاب عظیم» (مائده:۳۳)؛ همانا کیفر آنانکه با خدا و رسول او به جنگ برخیزند و به فساد کوشند در زمین جز این نباشد که آنها را به قتل رسانند یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف ببرند (یعنی دست ر است را با پای چپ و برعکس) یا آنان را تبعید کنند. این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست و اما در آخرت باز (در دوزخ) به عذابی بزرگ معذب خواهند بود.
کافر به فردی اطلاق می شود که وجود خدا و بهشت و دوزخ را انکار می کند ومشرک درقرآن كسي است كه براي خدا شريك قرار بدهد
حال آیاتی که در مورد مجازات این افراد در قرآن آمده است.
محمد آيه 4
فَإِذالَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا
أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا
فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ
لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ
قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ.
چون با کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید.
و چون آنها را سخت فرو فکنديد، اسيرشان کنيد و سخت ببنديد. آنگاه يا به
منت آزاد کنيد یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پايان آيد. و اين است حکم
خدا. و اگر خدا ميخواست از آنان انتقام ميگرفت، ولی خواست تا شمارا به
یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل
نميکند.
سوره مائده آیه 33
إِنَّمَا
جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي
الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ
أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ
ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ
عَظِيمٌ.
سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشندجز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلافجهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و درآخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
سوره التوبه آیه 29 صفحه 192
قَاتِلُواْالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ
يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ
الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ
عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.
کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که
خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.
سورهُ توبه آیه 5 صفحه 188
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ
وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ
مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ
فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.
پس چون ماههاي حرام به سر آمد آنگاه مشركان را هر جا يافتيد به قتل رسانيد.
و آنها را دستگير و محاصره كنيد . و هر سو در كمين آنها باشيد. چنانچه
توبه كردند و نماز به پاي داشتند و زكات دادند پس از آنها دست بداريد. كه
خدا آمرزنده و مهربان است.
با عنایت به این آیات و احادیثی که از پیغمبر اسلام،جانشینان او و خلفا و امامان مذاهب اسلامی بجای مانده است،چنانچه بنا به شناخت علما و قضات اسلامی فردی محارب،کافر و یا مشرک تشخیص داده شود، می توان احکام جزایی اسلام در مورد او اجرا نمود که مسلم خشنودی و رضای خدا و پیغمبر را فراهم خواهد نمود. این احکام جزایی منطبق برآیاتی است که به آنها اشاره رفت ومی تواند دستگیری و به اسارت در آوردن،شکنجه( تجاوزو....) زندان، اعدام و ترورباشد. محمد پیغمبر مسلمین در زمان فرمانروایی اش دستور شکنجه،قتل و ترور بسیاری از مخالفین خود را صادر و توسط عواملش انجام شده که به اسامی کشته شدگان اشاره می کنیم:
اسامی افرادی که به دستور محمد کشته و یا ترور شدند.
کعب بن اشرف
سلام بن ابی الحقیق(ابو رافع)
نضر بن الحارث
عبدالله بن أُبّی بن سلول العوفی
امیه بن خلف ابی صفوان
عمرو بن جحاش
ابوعفک
عصماء بنت مروان
کنان ابن ربیع
فَاطمة بنت ربيعة
عبدالله بن قتل
سفیان ابن خالد
طبق احادیث وکتب تاریخ اسلام که مورد قبول مسلمانان است درمواردی همچون کشتن کعب بن اشرف و کنان ابن ربیع پیغمبر مسلمین به دروغ، نیرنگ و شکنجه متوسل شده است یعنی حاکم و قضات ممالک اسلامی با استناد به عمل پیامبر مجاز به انجام همچون اعمالی هستند.
آیت الله های فریبکار و مفتخور دارالخلافه اسلامی ایران سالهاست که با استناد به همین آیات و احادیث بسیاری از آزادی طلبان و عدالت خواهان را تحت عنوان محارب و کافر در داخل و یا خارج کشور دستگیر، زندانی، اعدام و ترور می کنند. نمونه مشخص متوسل شدن رهبران آدمکش حکومت اسلامی به دروغ، نیرنگ و ترور را می توان به کشتن شادروانان داریوش و پروانه فروهر و محمد مختاری در داخل و زنده یادان دکتر شاپور بختیار و دکتر قاسملو در خارج کشوراشاره نمود.
آیت الله خمینی سردسته آدمکشان وقتی که دید در اثر بیداد و ستمهای مزدورانش واعتراضاتی که از سوی مخالفین خودکامگی اش صورت می گیرد، پایه های حکومت پر شقاوتش به لرزه در آمده، اظهار کرد که برای حفظ حکومت اسلامی حتی می توان احکام اولیه اسلامی( نماز،روزه و حج) را تعطیل کرد[ دست تو کار خدایشان هم می آورند], یعنی برای تدوام و حفظ حکومت اسلامی از هر ترفند و شیوه های غیر انسانی می توان استفاده کرد.
با بررسی اعمال و رفتار رهبران دینی میهن طاعون زده مان به این واقعیت تلخ پی می بریم که تعالیم و احکام جبارانه اسلام ریشه در گذشته دارد و همانطور که درقرآن کتاب دینی مسلمانان آمده است، خدا جبار است و انسانها هم مجبورند او را پرستش کنند. اگر انسانها این اوامر را انجام دادند کهگویا رستگار می شوند وگرنه با خشونت،جنگ و اجبار آنان را وادار به پرستش خدای شان می کنند. این آموزه های تعبدگرانه و سنتی در تقابل با اندیشه های روشنگرایانه ای قرار دارد که با پیشرفتهای عظیم درعرصه های مختلف علوم و فلسفه بوجود آمده وآزادی و رسیدن به آینده زیبا و انسانی در چشم انداز خود دارد.