۱۳۹۶ فروردین ۲۷, یکشنبه

آیا اسلام با دموکراسی سازگار است؟

در این نوشته کوتاه درپیوند با سازگاری ویا ناسازگاری اسلام با دموکراسی صحبت می کنیم. برابری حقوقی شهروندان و نظارت همگانی آحاد مردم ازمهم ترین اصول دموکراسی است. از منظر یک مسلمان سنتی حقیقت آن چیزی است که بر اساس وحی دانسته می شود واحکام اسلامی دائمی ونسخ ناپذیرند، در حالیکه از نظر یک شهروند آزاد حقیقت آن سوژه ای است که با استقرار دموکراسی و براساس خواست اکثریت جامعه انتخاب می شود.

سزوار توجه است که بگوئیم علما و دین پژوهان، احکام مسلم اسلامی را ازطریق تفسیر و تأویل آیات قرآن به دست می آورند. به باور بسیاری ازنواندیشان دینی مطابق تفسیر سنتی از قرآن بسیاری ازاحکام اسلامی درقرآن به نابرابری حقوقی بین زنان و مردان، نقض حقوق اقلیتهای مذهبی، بی حقوقی دگر اندیشان ومجازات غیر انسانی مجرمان راه می برد و آنها را نمی پذیرند.
در همین خصوص به نظر سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی فقیه، فیلسوف و یکی ازبزرگترین مفسران شیعی قرآن توجه کنید:
 در اﺳﻼم ﺟﺎﻳﯽ و ﻣﺠﺎﻟﯽ ﺑﺮاﯼ ﺣﺮﻳﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ اﻣﺮوزﯼ اش ﻧﻴﺴﺖ ...و ﻳﮑﯽ ازﻋﺠﺎﻳﺐ اﻳﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ از اهل ﺑﺤﺚ و ﻣﻔﺴﺮﻳﻦ ﺑﺎ زوروزﺣﻤﺖ  ﺧﻮاﺳﺘﻪ اﻧﺪ اﺛﺒﺎت ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ دراﺳﻼم ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺁزاد اﺳﺖ، و اﺳﺘﺪﻻل ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﻻ اﮐﺮاﻩ ﻓﯽ اﻟﺪﻳﻦ و ﺁﻳﺎﺗﯽ ﻧﻈﻴﺮ ﺁن ...  ﺗﻮﺣﻴﺪ اﺳﺎس ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﻮاﻣﻴﺲ و اﺣﮑﺎم اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺖ و ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل ﭼﻄﻮر ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﺳﻼم ﺁزادﯼ در ﻋﻘﻴﺪﻩ را ﺗﺸﺮﻳﻊ ﮐﺮدﻩ ﺑﺎﺷﺪ؟ و اﮔﺮﺁﻳﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺨﻮاهد ﭼﻨﻴﻦ ﭼﻴﺰﯼ را ﺗﺸﺮﻳﻊ ﮐﻨﺪ ﺁﻳﺎ ﺗﻨﺎﻗﺾ ﺻﺮﻳﺢ ﻧﺨﻮاهد ﺑﻮد؟  ﻗﻄﻌًﺎ ﺗﻨﺎﻗﺾ اﺳﺖ و ﺁزادﯼ در ﻋﻘﻴﺪﻩ در اﺳﻼم ﻣﺜﻞ اﻳﻦ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﮐﻪ دﻧﻴﺎﯼ ﻣﺘﻤﺪن اﻣﺮوز ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺗﺸﺮﻳﻊ ﺑﮑﻨﺪ و ﺁﻧﮕﺎﻩ درﺁﺧﺮ اﻳﻦ ﻳﮏ ﻗﺎﻧﻮن را هم اﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺮدم در ﻋﻤﻞ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺁزادﻧﺪ، اﮔﺮ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ، ﻋﻤﻞ ﺑﮑﻨﻨﺪ و اﮔﺮ ﻧﺨﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻧﮑﻨﻨﺪ ... ﭘﺲ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﻻ اﮐﺮاﻩ ﻓﯽ اﻟﺪﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎ در اﻳﻦ ﻣﻘﺎم اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ اﻋﺘﻘﺎد اﮐﺮاﻩ ﺑﺮدار ﻧﻴﺴﺖ، ﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻨﻈﻮراﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ " اﺳﻼم ﮐﺴﯽ را ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ ﻣﻌﺎرف ﺧﻮد ﻧﮑﺮدﻩ"  و ﻧﻪ ، ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ " ﻣﺮدم دراﻋﺘﻘﺎد ﺁزادﻧﺪ  "و اﺳﻼم در ﺗﺸﺮﻳﻊ ﺧﻮد ﺟﺰ ﺑﺮدﻳﻦ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺗﮑﻴﻪ ﻧﮑﺮدﻩ، دﻳﻦ ﺗﻮﺣﻴﺪﯼ ﮐﻪ اﺻﻮل ﺳﻪ ﮔﺎﻧﻪ اش ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺻﺎﻧﻊ و ﻧﺒﻮت اﻧﺒﻴﺎ، وروز رﺳﺘﺎﺧﻴﺰ اﺳﺖ، ﭘﺲ  ﺣﺮﻳﺖ هم ﺗﻨﻬﺎ در اﻳﻦ ﺳﻪ اﺻﻞ اﺳﺖ و ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ در ﻏﻴﺮ ﺁن ﺑﺎﺷﺪ، زﻳﺮا ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺁزادﯼ در ﻏﻴﺮ اﻳﻦ اﺻﻮل ﻳﻌﻨﯽ وﻳﺮان ﮐﺮدن اصل دین. [ ۱ ]

 تأویل و تفاسیر جدیدی که امروزه توسط پژوهشگران علوم قرآنی صورت می گیرد راه را برای قرائت روشنفکرانه ای از احکام اسلام می گشاید تا بتوا نند آنها را با دموکراسی و نگرشهای جدید علوم انسانی منطبق کنند. اینکه تا چه حد این قرائتهای جدید با احکام اسلامی انطباق داشته و توجیه پذیراست به تعمق وغوربیشتر درمتون اسلامی یعنی قرآن واحادیث و پذیرش علمای اسلامی برمی گردد.

آنچه از آرا و افکار اندیشمندان علوم دینی همچون علامه طباطبایی، جوادی آملی، مؤمن قمی، خمینی و منتطری برداشت می شود اینکه همه آنها با تأویل و تفاسیر جدید توافق نداشته وهمچنان مدافع تفاسیر سنتی و ظاهری از آیات قرآن هستند وبسیاری ازآنها با علامه طباطبایی موافقند که عقیده دارد با قرائت و تفاسیر روشنفکرانه ازآیات قرآن دیگر چیزی ازاحکام مسلم اسلام باقی نمی ماند ودرخاتمه به ویرانی اصل دین منجرمی شود.

قدر مسلم اینکه بسیاری از آیات قرآن تفسیرومعنای واضح ومشخص دارند که قابل انطباق با اصول اساسی دموکراسی که همان برابری حقوقی شهروندان آزاد و نظارت همگانی است،  نیستند، ازسویی چنانچه این گونه تفاسیر و قرائتهای روشنفکرانه بر بسیاری ازآیات قرآن واحکام اسلامی تعمیم داده شود خطر این هست که با دین جدیدی مواجه شویم که دیگر شاید نتوان نام اسلام را برآن اطلاق کرد..
در پایان برداشت محسن کدیورروحانی واندیشمند دینی دراین مورد باهم میخوانیم:

برداشت من اینست که قرائت روشنفکرانه ازاسلام ، با دموکراسی سازگاراست، اما بین اسلام سنتی وتاریخی ودموکراسی سازگاری ای وجود ندارد". معیارنخستین، برابری شهروندان درجامعه است، مانند برابری مذهبی، برابری جنس زن ومرد وبرابری بصورت عام. درقرائت تاریخی ازاسلام چنین برابری ای وجود ندارد.بنابراین مردان بیشتراززنان حق دارند. مسلمانان از حقوق دینی بیشتری نسبت به غیرمسلمانان برخورداراند. دربین مسلمانان نیزتفاوتهایی وجود دارد؛ یک " مجتهد " یا فقیه مسلمان، حقوق بیشتری از یک مسلمان ساده دارد. نظربه این دلایل ، یک قرائت تاریخی ازاسلام با دموکراسی سازگارنیست، درحالیکه یک تفسیرمدرن ولیبرال ازدین با دموکراسی انطباق دارد. [ ۲ ]

 [ ۱ ] اﻟﻤﻴﺰان ﺟﻠﺪ 4 .  ﺻﺺ 183-185

[ ۲ ] اسلام و دموكراسي، سازگاري يا ناسازگاري؟   مقاله عرضه‌شده به همايش بين‌المللي دين و دموكراسي



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر