۱۳۹۶ مرداد ۲۷, جمعه

 آیا منشاء وعلت پيدايش دين جهالت و ترس بشراولیه بوده است؟

باعنایت به اینکه بسیاری از فلاسفه و اندیشمندان بزرگ جهان علل پیدایش ادیان و به تبع آن خداباوری درانسانهای بدوی را ناشی از ترس و جهالت آنان دانسته اند و مضافأ اینکه با تحقیقات علمی انسان شناسی و جامعه شناختی که بعمل آمده این گزاره مورد پذیرش بسیاری ازمحققان علوم اجتماعی قرار گرفته، ما در زیر خلاصه نظریات  چند تن از این فلاسفه و اندیشه ورزان را می آوریم. بی گمان اندیشه های علمی و خلاقانه این دانشمندان قافله علم و دانش بشری را با گامهایی پر هیبت و شکوهمند به جلو رانده است.

دیوید هیوم( فیلسوف تجربه گرای اسکاتلندی ۱۷۱۱-۱۷۷۶)

هیوم معتقد است که دین بدوی ریشه در ترس، خرافات و جهالت داشته است. او می گوید: پایه و اساس دین امید و ترس است و آنچه با امید و ترس بنا شود در نهایت به تعصب گری و انحصارگرایی منجر می شود.

فویر باخ( فیلسوف آلمانی ۱۸۰۴-۱۸۷۲ )


فویر باخ نیز اعتقاد بشر اولیه به دین را ترس انسانها نخستین در مقابل طبیعت می داند و دین را به گونه یک رؤیا در  عالم بیداری تشبیه می کند. او پرستش خدا را نوعی از خودبیگانگی تصور می کرد که انسان تلاش می کند انسانیت خود را در موجودی خیالی بنام خدا جستجو بکند.

فریدریش ویلهِلم نیچه ( فیلسوف بزرگ آلمانی ۱۸۴۴-۱۹۰۰ )

نیچه هم در آثارش بیان می کند که جهل و ناآگاهی نسبت به دلایل امور طبیعی انسانها را به ساختن تصورات انسان گونه از طبیعت هولناک واداشت و ادیان ازتبعات جهل وعقب ماندگی بشراولیه بوده است. نیچه جادوگری را اولین اقدام روحانی میداند به بیانی دیگر اولین روحانیون جادوگران و ساحرین بوده اند که با شیادی مدعی بودند که می توانند طبیعت را رام کنند.

برتراند راسل( فیلسوف انگلیسی ۱۸۷۲- ۱۹۷۰ )

راسل می گوید: زمانی که سیل، طوفان و زلزله می آمد انسانهای اولیه علت آنرا نمی دانستند و فکر می کردند که این اتفاقات ناگوار نشانه خشم نیروهای فوق طبیعی است که آنرا خدا می نامیدند وبه مرور برای رضایت او مقرراتی وضع کردند مثل قربانی دادن که تا حال هم در اسلام در مراسم حج شاهد آن هستیم.
راسل اضافه می کند: انسانهای اولیه در مقابل این ترس وحشتناک نیاز به یک آرامش احساس می کردند و چون به آن دسترسی نداشتند، این نیروی آرامش دهنده را به صورت بت با سنگ و چوب ساختند و آنها را می پرستیدند.

زیگموند فروید( روانکاو اتریشی ۱۸۵۶- ۱۹۳۹ )

فروید تصور انسان از خدا که شالوده اعتقادی بسیاری از ادیان است از ترس ناشی از یک پندار ریشه دار دوران کودکی می داند. او معتقد است همانطور که کودک در دوران کودکی نیاز به پدر احساس می کند، در زمانی که بزرگ شد جای پدر و خدا عوض می شود به بیان ساده این نیاز برمی گردد به احساس وابستگی انسان در دوران کودکی به پدر که حامی او باشد. از سویی فروید می گوید: اعتقاد به خدا و وابستگی کودک به پدر ناشی از عقل نیست بلکه حاصل فرایند عاطفی بیگانه با عقل است.
و در پایان نظر یک تاریخنگار

ویلیام جیمز دورانت ( تاریخنگار آمریکایی ۱۸۸۵- ۱۹۸۱ )

از نظر ویل دورانت ترس مادر دین است و ترس از مرگ قویترین و سهمگین ترین ترسهای انسانهای اولیه بوده است و آنرا یک امر مافوق طبیعی می دانستند و به نیروهای متافیزیک حواله می کردند. این جهالت و ترس خود یکی از اولین علل اعتقاد و باور آنها به نیروهای ماوراطبیعی، خدا و پیدایش ادیان گوناگون بوده است.







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر