۱۳۹۶ آبان ۲, سه‌شنبه

امام ناپیدا کی از سردابه (۱)  بیرون می آید؟

وجود امام ناپیدا یعنی مهدی فرزند حسن عسکری امام یازدهم شعیان بسیار متناقض، خرافی وغیرواقعی است. این موضوع  در طول بیش از ۱۰۰۰  سالی که از ادعای آن می گذرد به دست آویز فریبکارانه و اغواکننده ای بدل شده تا آخوندهای دغکار و متظاهر بتوانند مردم ساده و نادان را به راحتی دراعماق خرافات و جعلیات غرق کنند.

تلاش می کنیم گوشه ای از این دروغ پردازیها و دغلکاریها را بر ملاکنیم تا حقایق معلوم گردد و آخوندهای مکارو پر غل و غش سیه روی شوند. طبق نظر بسیاری از مورخین اسلامی که در کتابهای آنان آمده امام یازدهم در هنگام فوت هیچ فرزندی نداشته و اگرمهدی یعنی همان امام ناپیدا و یا دو سه فرزند دیگر به او منتسب شده از سوی علمای متقلب و شیاد شیعی بوده  و گویا امام یازدهم دچار ناتوانی باروری بوده و از هیچکدام از کنیزکانی که به همسری خود در آورده فرزندی نداشته است.


آنچه واضح است اینکه قضیه امام ناپیدا بر می گردد به موضوع اختلافی که بین وارثان امام یازدهم بر سر ملک و اموال او بعد از وفاتش رخ می دهد و گویا عده ای شیاد و منفعت طلب ادعا می کنند که یکی از کنیزکان یعنی همسران آن امام حامله است. اختلاف بالا می گیرد و کار به قاضی و محاکمه می کشد، خلیفه یعنی حاکم وقت دستور می دهد که همه کنیزکان حسن عسکری را در محلی نگهدارند و تحت نظر باشند تا معلوم  گردد حامله هستند یانه، بعد از گذشت مدت طولانی مشخص می شود که هیچکدام از کنیزکان بچه ای در زهدان نداشته اند.


پس از فیصله یافتن این موضوع فرد شیاد و حیله گری که گویا از شاگردان و نزدیکان امام یازدهم بوده بنام عثمان بن سعید مدعی می شود که امام فرزند پسری داشته بنام مهدی که تا پنج سالگی زنده بوده( هیچ ابوالبشری او را ندیده) و بعد به خواست پروردگار در سردابه ای مخفی می گردد تا زمانیکه خداوند اراده کند و ظهور کند و امامت را مستمر گرداند.(  چرای آن معلوم نیست.)


در همین حیص و بیص که موضوغ امام غایب طرح می گردد یکی از برادران امام یازدهم که جعفر نام  داشته و آخوندهای شیاد و مفتخور او را جعفر کذاب نام نهاده اند مدعی می شود که برادرش حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشته و همه این ادعاها  فریبکاری و دغلبازی است.


موضوع عثمان  بن سعید را پی گیریم، این شیاد که با سوءاستفاده از جهالت مردم این موضوع را جا می اندازد بعد از گذشت مدتی ادعا می کند که او [در] و یا [باب] امام ناپیداست و از مردم پول می گیرد تا به امام مخفی شده در سردابه برساند و هر از چند گاه نامه ای می نوشته و بعنوان نامه امام ناپیدا به شیعیان عرضه می کرده است.


این دغلکاریها حدود هفتاد سال ادامه داشته و بقول مردم نادان سرکیسه می شدند. آخرین  حیله گرو طماع که جانشین عثمان  بن سعید بوده فریبکاری بنام محمد بن علی سمری بوده که او هم خود را [باب] یا [در] امام ناپیدا می دانسته ولی بر ما معلوم نیست که به چه علت این متقلب قبل از مرگ وصیت  می کند که بعد  از  او جانشینی نخواهد آمد و می گوید من آخرین باب و یا در امام ناپیدا هستم.

چندین قرن از این واقعه سپری می شود تا اینکه فرد شیاد و عوام فریب دیگری در لباس عالم دینی سر بر می آورد و فرقه ای بنا می نهد بنام فرقه شیخیگری، این فریبکار که مدعی می شود با امام ناپیدا ملاقات ومصاحبت کرده و خود را میانجی و باب امام ناپیدا به شیعیان قالب می کند شیخ احمد احسائی بوده و در سال ۱۱۶۶ قمری در منطقه شیعه نشین عربستان به دنیا آمده و در سال ۱۲۴۲ قمری در مدینه فوت می شود. 

پس از مرگ شیخ احسائی پیروانش فردی متقلب و چرند باف تر ازاو را به جانشینی او انتخاب می کنند به نام سید کاظم رشتی که در سال ۱۲۰۵ قمری در رشت به دنیا آمده و در سال ۱۲۵۹ قمری در کربلا وفات یافته است. این جناب سید که بقول متفکر بزرگ احمد کسروی در چرند بافی گوی سبقت را از استادش شیخ احسائی ربوده بود باز طبق معمول مدعی باب امام مخفی شده در سردابه بود و چون قبل از مرگ از روی شیادی و دغلکاری مدعی بود که عن قریب امام ناپیدا از سردابه خارج خواهد شد و قیام خواهد کرد و جهان را منور خواهد گردانید، جانشینی بر خود تعیین نمی کند.


با مرگ سید کاظم رشتی فرقه شیخیگری دچار انشقاق می شود و فرقه دیگری بنام فرقه کریمخانی به زعامت شخص دیگری بنام حاجی کریم خان از دل آن سر برمی آورد. حدود ۲-۳ سال بعد فرد دیگری این باردر شیراز مدعی در و یا باب بودن امام ناپیدا می شود. این فرد از شاگردان سید کاظم رشتی و جوان بیست و چند ساله ای بنام  سید علی محمد شیرازی ملقب به باب است. داستان این باب معروف چنان دراز دامن است که از حوصله این متن خارج است، فقط این را بگویم که او در سال ۱۲۳۵ قمری در شیراز متولد شده   و در سال ۱۲۶۶ قمری به دستور ناصرالدین شاه در تبریز اعدام می گردد.

سید علی محمد باب هم ادعای در و باب بودن امام ناپیدا داشت. بعد از معدوم شدن او افرادی به جانشینی او برخاستند که به ترتیب میرزا یحیی نوری معروف به [ صبح ازل] و برادر او میرزا حسینعلی نوری معروف به [ بهاء]و پسر این میرزا حسینعلی بنام میرزا عباس معروف به [ عبدالبهااء] بودند که  همگی مدعی در و باب امام غایب داشتند و حتی سید علی محمد باب  و میرزا حیسنعلی نوری معروف به [ بهاء] مدعی بودند که   خودشان امام ناپیدا هستند وکوشش هایی به کار بستند ولی توفیق نیافتند.

این قضایای بی پایه و ساختگی بر اساس خرافه گرایی و در جهت تعصبات منفعت طلبانه علمای شیاد اسلامی و آخوندهای فریبکار و مفتخور پدیدارشده و به واقع هیچ نشانه ای از واقعیت و درستی درآن وجود  ندارد.  پر واضح است که اگر هزاران سال دیگر بگذرد کسی از داخل آن سردابه ظهور نخواهد کرد ولی به واقع این ملعبه مناسبی است تا آخوندها شیاد مردم را بفریبند و تحمیق کنند و بقول بر گرده آنان سوارشوند.

با گسترش دانش و تحقیق وتفحصی که توسط اسلام شناسان درمتون تاریخی اسلام صورت گرفته بسیاری از واقعیتهای مسلم  تاریخی مکشوف گردیده که یکی از آنها اباطل وجود امام نا پیدا شیعیان است.


۱ - دخمه، زیرزمینی،-اطاقی که در زمین سازند برای استفاده از خنکی آن و حفظ اغذیه و اشربه 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر