۱۳۹۶ آبان ۱۰, چهارشنبه

در سوگ نویسنده کودکان محروم و ستمدیدگان

کی برمی‌گردی داداش جان؟ [۱]

داداش  جان مهربان و متواضع کودکان جایی رفته که دیگر محال است برخیزد و بر بگردد. داداش جان کودکان پابرهنه، داداش جان خوب و بی تکلف روشنفکران زندانی و پاک ترین، دردمند ترین و صمیمی ترین نویسنده اهالی مضطرب کتابخوان میهنمان امروز دوشنبه هشتم آبان ۱۳۹۶با نوای مرغ سحر به خاک سپرده شد. 

در سوگ اندوهناک علی‌اشرف که شرف قلم و مورد حرمت جویندگان خرد و اندیشه ورزیمیهنمان  بود یک دقیقه سکوت می کنیم و به یاد می آوریم، عشق وعلائق  آتشین و سترگ او به آزادی به عدالت اجتماعی و تنفر جسورانه اواز سلطه گری و خودکامگی آخوندهای پلشت.

یادش همیشه جاوان باد.

در ادامه نظر عده ای از نویسندگان و دوستان زنده یاد درویشان و در پایان نوشته خودم در باره او که حدود یکسال قبل در همین فیسبوک نشر داده ام .



فرخنده حاجی‌زاده (نویسنده) 

علی اشرف درویشیان را این گونه معرفی کرد: علی اشرف درویشیان انسانی آزاده، عدالتخواه و برابری طلب بود و که به راستی نماد تعهد درستی در ادبیات محسوب می‌شود.

فریبرز رئیس دانا 

 ما یک نویسنده محرومان داریم و آن هم علی‌اشرف درویشیان است. هرگز تا زمانی که زنده بود از گفتن از فقر و محرومیت و ستم در آثارش دست نکشید و مطمئنا نمود این مسائل در آثار او بی نتیجه نخواهد بود. تا زمانی که فقر و تبعیض وجود دارد؛ علی‌اشرف درویشیان و آثارش نیز ضرورت دارد.

ناصر زرافشان

درویشیان با تمام آثارش افشاگر نابرابری‌ها فاصله طبقاتی و ستمی بود که به توده جامعه روا می‌شد. او در آرزوی عدالت اجتماعی و از بین رفتن نابرابری‌ها بود و آزادی عدالت را لازم و ملزوم یکدیگر می‌دید. واقعیت هم این است که بدون برابری آزادی مفت نمی‌ارزد و بدون عدالت اجتماعی دموکراسی ارزشی ندارد و عوامفریبانه است.

فرج سرکوهی 

 "سرطان بر جسم او پیروز شد. سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی اما از او شکست خورد. در این جنگ این او بود که با آثار خود و با زندگانی خود پیروز شد."

 در زلالی و صمیمت به صمد شباهت می برد و گاهی بوی او را می داد برای من. یادها در ذهنم رژه می روند و زخم ندیدن او در این سال های تبعید ،دست در دست غم رفتن او، در جانم ریشه می دواند.

اکبر معصوم بیگی

همه‌ زندگی‌‌اش در پهنه فرهنگ و پیکار برای آزادی و برابری گذشت. چنان‌که خود در جایی گفته است «چریک مسلّح نبودم، چریک فرهنگی بودم.» سکوت نمی‌‌توانست. با مماشات و پشت‌‌هم‌‌اندازی بیگانه بود. پیوسته در تکاپوی آزادی بود. صراحت لهجه‌‌اش گاه تا اعماق می‌سوزاند. اما فقط تلخ نبود.


  منصور یاقوتی

پدیده تعهد ادبیات به اقشار فرودست که خصیصه آثار درویشیان بود، آن روزها پدیده‌ای جهانی بود. ما «پابرهنه‌ها» را داشتیم با ترجمه احمد شاملو و در ادبیات روسیه هم از لئون تولستوی تا داستایوفسکی و چخوف همه در زمره این نوع ادبیات قرار داشتند.

رضا خندان مهابادی 

علی‌اشرف تکه‌ای مجسم از آرمان‌ها و باورهایش بود. خیلی کسان هستند که آرمان‌ها و آرزوهای قشنگ دارند و اتفاقاً هم مطابق آنها رفتار می‌کنند و با آنها منطبق هستند اما اندک‌اند آنهایی که‌آرمان‌هایشان جزئی از شخصیت‌شان باشد. علی‌اشرف یکی از این آدم‌ها بود.

۱- نام کتابی از شادروان علی اشرف درویشیان

*******************************************


دوشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۵

[ علی اشرف درویشیان، نویسنده ای از جنس مردم ]

وظیفه ادبیات این است که به انسانها کمک کند تا خود را بشناسند و به خود اعتماد پیدا کنند. هنرمند می تواند موجب همبستگی و اتحاد انسانها گردد.
ماکسیم گورکی
درویشیان در مصاحبه ای می گوید: هدفم از نوشتن برای کودکان این بود که خودباوری را در آنها نیرو بخشم و زندگی سخت و توانفرسای آنها را به آنان نشان دهم و با نشان دادن تضاد طبقاتی بین تنگدستان و ثروتمندان آنها را به طور جدی به مبارزه با بیداد وستم فرا بخوانم.
همان گونه که درویشیان خود اذعان می کند، با خواندن کتابهای او، ما هم به این حقیقت پی می بریم که اوآنچه در بیان به آن متعهد و پایبند است، در عمل اثبات کرده است. روایتهای که درداستانهای کتابهای ازاین ولایت، آبشوران، سلول۱۸، فصل نان و رمانهای سالهای ابری و درشتی، بازگو می کند حقیقت مسلمی که نویسنده با عشق و شیفتگی ستایش برانگیزی به آن گردن نهاده به وضوح به ما نشان می دهد.
علی اشرف در جایی می گوید: وقتی درسال ۴۷ صمد بهرنگی بهترین غریق ارس جاودانه شد، دریافتم که بلحاظ پاره ای تعلقات سیاسی و ادبی تشابهاتی با خالق [ ماهی سیاه کوچولو ] دارم. دوست داشتم بتوانم در نویسندگی راه صمد را ادامه دهم و همه تلاش من تا امروز برای رسیدن به این منظور بوده است.
درویشیان مانند بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان از محیط اجتماعی و جائیکه زندگی مشقت بار، پر درد و مصیبت خود را درآن گذرانده است، الهام گرفته و صادقانه ودردمند ازدرد و مصیبتهایی که در دوران نکبت بار صدرات شاه و شیخ برستمدیدگان رفته است، نوشته است.
او در کتابهایش انسان دوستی، آزاداندیشی و تجربه های تلخ زندگی را به هنرمندانه ترین شیوه به خوانندگانش منتقل می کند.

درویشیان حدود هشت سال در روستاهای غرق در فلاکت کرمانشاه و گیلانغرب معلمی کرده است. در سال ۱۳۴۵ وارد دانشگاه تهران می شود و دررشته ادبیات فارسی تحصیل می کند. استاد ادبیات او، سیمین دانشور همسر جلال آل احمد در مصاحبه ای در مورد دانشجویش درویشیان می گوید: هر از گاهی اورا با موهای ماشین شده در کلاس می دیدم و بعد که می پرسیدم، معلوم می شد که توسط ساواک دستگیر و موهایش را کوتاه کرده اند.
علی اشرف جوان و پرشوردر مقابل نابرابری و فقر و ظلمی که برمردمش تحمیل می شد نمی توانست سکوت کند. شعله های آتش فروزان آگاهی و آن تعهد سترگ اجتماعی که در او زبانه می کشید او را به سوی فعالیت سیاسی، نوشتن و چاپ کتابهایش ترغیب می کرد.
درویشیان در سال ۱۳۲۰در کرمانشاه قدم به دنیای خاکی گذاشت. نویسندگی را از جوانی آغاز کرد. بخاطر فعالیت سیاسی و چاپ کتابهایش ۶ سال از بهترین سالهای جوانی اش را در زندان گذراند وازادامه شغل معلمی و تحصیل اودردانشگاه جلوگیری به عمل آمد . او اکنون یکی از اعضای اصلی ومؤثر کانون نویسندگان ایران است. او تا حال صاحب چندین جوایز ارزشمند ادبی از جمله جایزه بنیاد شادروان گلشیری، سازمان دیده بان حقوق بشر و جایزه ادبی جشنواره فرهنگی گل آویز کردستان عراق شده است.

آثار درویشیان به زبانهای فرانسوی، آلمانی، سوئدی، عربی و روسی ترجمه شده است. این نویسنده مردمی و متواضع اکنون دوران کهولت اش را سپری می کند اما، همچنان می خواند، می نویسد و مسافرت می کند.
ادبیات داستانی ما نویسندگان فرهیخته و تأثیر گذار بسیاری داشته است که قدر مسلم در زمانه ما درویشیان یکی از آنهاست.

با آرزوی ماندگاری هر چه بیشتر برای او



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر