فراموشی امنیت می آورد.
فراموشی و امنیت درجمله کوتاه فوق واژگانی هستند که در پیوند با عملکرد انسانها در مواجه با موقعیتهای خاص اجتماعی معنا و مفهوم واقعی خود را آشکار می کنند. با تأمل روی این جمله کوتاه بر آنیم که معنا و برداشت خود را ازواژه فراموشی در این جمله به دست دهیم. ابتدا باید مشخص کنیم فراموشی نسبت به چه موضوعی و به بیان ساده تر به چه چیزی و عوامل تأثیر گذار در وقوع آنرا برشماریم.
انسانها در مسیر رشد واعتلا فکری خود با بسیاری مفاهیم و مقولات اجتماعی که کارکردی اجتماعی و ماهیتی انسان گرایانه دارند برخورد می کنند. دموکراسی خواهی، مساوات طلبی و استبداد ستیزی از جمله این مفاهیم هستند. شناخت دقیق وعلمی از این مفاهیم از لحاظ نظری وپایبندی و تلاش عملی در راستای مادیت بخشیدن واستقرار آنها در جامعه از سوی بسیاری از انسانهای اندیشمند و متفکر بعنوان ارزشهای والای انسانی تلقی می گردد.
نیت ما از طرح مساله فراموشی دقیقاً درارتباط با همین موضوعات و مفاهیم است و آن امنیتی که به تبع آن ایجاد می شود ماحصل همین فراموشی نسبت به این موضوعات است. عوامل متعدد و گوناگونی در فراموشی این موضوعات از سوی عده ای از انسانها مؤثراست که در زیر بطوراجمالی به دوعامل مهمتراشاراتی می کنیم.
یکی از عوامل تأثیر گذار در فراموشی این موضوعات برمی گردد به میزان شناخت و دانش ما نسبت به این مفاهیم، چنانچه می دانیم اگرعلم و درک افراد نسبت به این موضوعات به میزانی باشد که این مفاهیم را بعنوان معیار و ارزشهای پربهاء برای آنان جلوه کند مسلم است که آنها تحت تأثیر این شناخت و باورعمیق به جد و جهد فزاینده ای دست می زنند تا در استقرار این ارزشهایی انسانی در جامعه نقش داشته باشند. پس نازل بودن سطح شناخت و درک افراد ازاین مفاهیم درفراموشی آنان می تواند تأثیر گذار باشد.
عامل دیگری که شاید تأثیر آن ازعامل فوق گاهاً بیشتر باشد، خاستگاه طبقاتی افراد است. نقش اجتماعی افراد در مناسباتی اقتصادی می تواند به تلقی خاص آنان ازاین مفاهیم منجر شود. فردی که بلحاظ طبقاتی جزء لایه های مرفه و متمول جامعه است و ازرفاه و امکانات مادی روزافزون برخورداراست طبیعی است که تلقی اش نسبت به مفاهیمی همچون دموکراسی و برابری خواهی با افراد که جزء طبقات زحمتکش و کم درآمد جامعه هستند متفاوت خواهد بود، گرچه ما در مواردی شاهد ترک جایگاه طبقاتی خود توسط افراد بورژوا وملاک جامعه و پیوستن آنان به صفوف طبقات پايين جامعه بوده ایم.
وابستگی افراد به اقشار مرفه و پردرآمد جامعه ازعوامل بسیار مهم فراموشی نسبت به مفاهیم انسانی است که در بالا به آنها اشاره کردیم. امنیتی که افراد این طبقه مرفه ازآن برخوردارند وابستگی تام به خاستگاه طبقاتی آنان دارد و مسلم است که این افراد با چنگ و دندان ازموقعیت و جایگاه طبقاتی خود محافظت خواهند کرد.
فراموشی و امنیت درجمله کوتاه فوق واژگانی هستند که در پیوند با عملکرد انسانها در مواجه با موقعیتهای خاص اجتماعی معنا و مفهوم واقعی خود را آشکار می کنند. با تأمل روی این جمله کوتاه بر آنیم که معنا و برداشت خود را ازواژه فراموشی در این جمله به دست دهیم. ابتدا باید مشخص کنیم فراموشی نسبت به چه موضوعی و به بیان ساده تر به چه چیزی و عوامل تأثیر گذار در وقوع آنرا برشماریم.
انسانها در مسیر رشد واعتلا فکری خود با بسیاری مفاهیم و مقولات اجتماعی که کارکردی اجتماعی و ماهیتی انسان گرایانه دارند برخورد می کنند. دموکراسی خواهی، مساوات طلبی و استبداد ستیزی از جمله این مفاهیم هستند. شناخت دقیق وعلمی از این مفاهیم از لحاظ نظری وپایبندی و تلاش عملی در راستای مادیت بخشیدن واستقرار آنها در جامعه از سوی بسیاری از انسانهای اندیشمند و متفکر بعنوان ارزشهای والای انسانی تلقی می گردد.
نیت ما از طرح مساله فراموشی دقیقاً درارتباط با همین موضوعات و مفاهیم است و آن امنیتی که به تبع آن ایجاد می شود ماحصل همین فراموشی نسبت به این موضوعات است. عوامل متعدد و گوناگونی در فراموشی این موضوعات از سوی عده ای از انسانها مؤثراست که در زیر بطوراجمالی به دوعامل مهمتراشاراتی می کنیم.
یکی از عوامل تأثیر گذار در فراموشی این موضوعات برمی گردد به میزان شناخت و دانش ما نسبت به این مفاهیم، چنانچه می دانیم اگرعلم و درک افراد نسبت به این موضوعات به میزانی باشد که این مفاهیم را بعنوان معیار و ارزشهای پربهاء برای آنان جلوه کند مسلم است که آنها تحت تأثیر این شناخت و باورعمیق به جد و جهد فزاینده ای دست می زنند تا در استقرار این ارزشهایی انسانی در جامعه نقش داشته باشند. پس نازل بودن سطح شناخت و درک افراد ازاین مفاهیم درفراموشی آنان می تواند تأثیر گذار باشد.
عامل دیگری که شاید تأثیر آن ازعامل فوق گاهاً بیشتر باشد، خاستگاه طبقاتی افراد است. نقش اجتماعی افراد در مناسباتی اقتصادی می تواند به تلقی خاص آنان ازاین مفاهیم منجر شود. فردی که بلحاظ طبقاتی جزء لایه های مرفه و متمول جامعه است و ازرفاه و امکانات مادی روزافزون برخورداراست طبیعی است که تلقی اش نسبت به مفاهیمی همچون دموکراسی و برابری خواهی با افراد که جزء طبقات زحمتکش و کم درآمد جامعه هستند متفاوت خواهد بود، گرچه ما در مواردی شاهد ترک جایگاه طبقاتی خود توسط افراد بورژوا وملاک جامعه و پیوستن آنان به صفوف طبقات پايين جامعه بوده ایم.
وابستگی افراد به اقشار مرفه و پردرآمد جامعه ازعوامل بسیار مهم فراموشی نسبت به مفاهیم انسانی است که در بالا به آنها اشاره کردیم. امنیتی که افراد این طبقه مرفه ازآن برخوردارند وابستگی تام به خاستگاه طبقاتی آنان دارد و مسلم است که این افراد با چنگ و دندان ازموقعیت و جایگاه طبقاتی خود محافظت خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر